حكام دين، داراي دليل و مصلحت
در جهانبيني و نگرش توحيدي، نه تنها اصل آفرينش و نزول وحي و بعثت رسولان الهي برپايه فلسفه عقلي و علمي مبتني است، بلكه يكايك دستورات و رهنمودهاي دين ـ واجبها، حرامها، مستحبها و مكروهها ـ همه و همه داراي دليل و مبتني بر مصلحت يا مفسدهاي هستند كه در آنها نهفته است.
فضل بن شاذان در بيان مجموعه رواياتي از حضرت رضا(ع) در اين باره نوشته است: «اگر پرسش شود: آيا ممكن است خداوند حكيم بندهاش را بيدليل به كاري فرمان دهد و از او چيزي را بخواهد كه فاقد اثر و سازندگي است؟
به او گفته ميشود: خير! خداي حكيم نه كار بيهوده ميكند و نه جهل به امور دارد تا از سر ندانستن، فرماني بيهوده دهد... .
سؤال: اين دلايل و علتها و فلسفهها به راستي وجود دارد و قابل شناسايي است؟
پاسخ: آري قابل شناسايي است و هم اكنون براي اهلش روشن است.
سؤال: آيا شما اين فلسفهها و دلايل را ميدانيد؟
پاسخ: بلي بخشي از آنها براي ما شناخته شده است و بخشي هم از دسترس دانش بشر دور ميباشد.»
دليل وجوب نماز
امام علي ابن موسي(ع) ميفرمايد: اگر سؤال شود كه چرا انسانها به نماز امر شدهاند؟
در پاسخ گفته ميشود: بدان جهت كه در نماز اقرار به ربوبيت و پروردگاري خداست و اقرار به پروردگاري خداي يكتا در بردارنده مصالح گستردهاي است، چه اين كه كرنش در برابر پروردگار يگانه، مستلزم رها كردن معبودان دروغين است.
نماز، ايستادن خاضعانه انسان در برابر خداوند جبار است. نماز، طلب بخشايش گناهان گذشته از درگاه الهي را در بر دارد.
سجده و نهادن پيشاني بر خاك در هر روز، موجب آن است كه بندگان خدا همواره او را به ياد داشته و از ياد نبرند. با خشوع و تواضع و كوچكي، از خداوند فزوني دين و نعمتهاي دنيا را طلب كنند و از فسادها بيزاري جويند.
اين حضور دائمي و مستمر در پيشگاه الهي موجب ميشود كه انسان از تدبيرگر هستي و آفريننده خود غفلت نورزد و گرفتار سرمستي و طغيان نشود.»
دلیل حرمت نوشيدنيهاي سكرآور
امام علي ابن موسي ميفرمايد: «خداوند بدان جهت نوشيدن شراب را ممنوع ساخت كه مايه فساد و تباهي است، عقل را ميزدايد و زمينه انكار خداوند و دروغ بستن به خدا و رسول و بسياري از كردارهاي زشت چون قتل، زنا، دادن نسبتهاي ناروا به ديگران و بيباكي در برابر گناهان را پديد ميآورد.
ـ پس تنها شراب نيست كه حرام است، بلكه هر نوشيدني كه باعث مستي و سكر شود حرام ميباشد، زيرا همان علتي كه در شراب باعث حرمت آن شده است در ساير مشروبات مست كننده نيز وجود دارد.
بنابراين، هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد و به ما خاندان رسالت محبت ميورزد، بايد از هر نوشيدني مست كننده، دوري جويد، زيرا ميان ما و نوشنده مسكرات هيچگونه رابطه مودت نيست.»
علت تفاوت ميراث زن و مرد
يكي از مسائلي كه از ديرباز مورد پرسش قرار ميگرفته است و در زمان حاضر به دليل شعارهاي تساويجويانه ملل غرب ميان زن و مرد، بيش از گذشته مورد سؤال قرار ميگيرد و چه بسا حربهاي در دست منكران اسلام باشد و به وسيله آن، بخواهند عدالت اسلامي را زير سؤال ببرند، موضوع تفاوت ميراث زن و مرد در فقه اسلامي است، چه اين كه در شريعت اسلام هرگاه فردي از دنيا برود، دختران وي از ميراث او سهمي به اندازه نصف سهم پسران او دارند. به تعبير ديگر، سهم هر پسر دو برابر سهم هر دختر است.
امام علي ابن موسي(ع) در بيان فلسفه اين تفاوت فرموده است: «علت اين كه سهم زنان از ميراث، نصف سهم مردان ميباشد اين است كه زن هنگام ازدواج، مهريهاي دريافت ميكند، ولي مرد هنگام ازدواج مهريهاي ميپردازد. گذشته از اين، دختر زماني كه ازدواج كند، مجبور نيست از دارايي خود صرف زندگي كند، بلكه نفقه و مخارج زندگي او برعهده مرد اوست و او ميتواند تمام سهمالارث خود را پسانداز نمايد، ولي زماني كه پسر ازدواج ميكند نه تنها بايد مخارج زندگي خود را از ميراث به دست آورده صرف كند، بلكه بايد مخارج همسرش را نيز بپردازد.
بدين جهت است كه خداوند سهم مردان را از ميراث، بيش از سهم زنان قرار داده و فرموده است: «مردان نفقه دهنده زنان هستند بدانچه خداوند ايشان را در ارث فزوني داده است.»
در اين بيان دقيق و روشن، امام رضا(ع) موضوع مهمي را روشن ساخته است و آن اين كه تفاوت زن و مرد در ميراث، به خاطر آن نيست كه اصولاً مردان به دليل جنسيت، بر زنان فضيلت و برتري دارند و اسلام با اين حكم نخواسته است كه موقعيت انساني و ارزشي زن را پايين قلمداد نمايد، چه اين كه ملاكهاي مادي نميتواند ملاك ارزشگذاري معنوي به شمار آيد، بلكه اسلام در نظام اجتماعي و در كانون خانواده، وظايف خاصي را براي هر يك از زن و مرد مشخص ساخته است.
به زن اجازه داده است كه هنگام پذيرش همسري، درخواست مهريه كند و به مرد تكليف كرده است كه پس از انتخاب همسر، بايد نيازهاي مادي و مخارج زندگي او را شخصاً برعهده گيرد.
سپس اسلام براساس اين وظايف و موقعيت كه براي هر يك از زن و مرد در نظر گرفته است، به سهميهبندي ميراث و سهمالارث زن و مرد نظر افكنده است. بنابراين، تفاوت ياد شده، بر مبناي وظايف اجتماعي زن و مرد است، نه براساس تفاوت ارزشي و انساني آن دو. چنين داوري نه تنها دور از انصاف نيست كه در نگاه جامعنگران، عدالت و انصاف است.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: